دل بشکسته ی ما تا ابد ویران نمی ماند
بخند ای هموطن با آن که غم داری، پریشانی
بدان این زخم های سینه بی درمان نمی ماند
غبار جنگ وحشت مملکت را تیره کرد اما …
کتابی می درخشد روزی، این طوفان نمی ماند
قلم در پنجه های پرهنر شمشیر وتدبیر است
قلم باشد به ظالم جرئت طغیان نمی ماند
عقاب تیزبال ما به پرواز آی و مستی کن
که بعد از دام ، دیگر قدرت جولان نمی ماند
سکوت سرد را بس کن، بزن فریاد آزادی
که فردا در کف تو فرصت جبران نمی ماند
نشو وابسته در پیوست های سادهی مردم
که دنیا بر مرام خلق، جاویدان نمی ماند
محمد خردمند