آه! میپرسی غمی داری به دل یا درد؟! نه!
بعد تو احساس هم تنها رهایم کرد نه!
سفرهی دل را به هرکه گسترانم راحتم…
لیک حرف ساده را گفتن به یک نامرد نه!
سخت بود آری که با تنهاییام عادت کنم
بدتر از آن است بر من واژهی “برگرد”. نه!
من ندیدم حاصلی از عشق، جز بی حاصلی
عاشقی را غیر از اندوه هست دستاورد؟ نه!
خودنمایان از هوسآلوده ها دل میبرند
نیست میلی قلب پاکان را به قدر <گرد> نه
سینه ام آئینهی قامت نمایی دوستیاست
دلخورم از عشقبازیها ولی دلسرد نه!
محمد خردمند