غزال طبع بشر بی شکار می میرد

غزال طبع بشر بی شکار می میرد
حلاج ما به بلندای دار می میرد
زخون ملت ما جاده ها شده رنگین
به مثل لاله به دل داغدار می میرد
عزیز قلب غمینم، جوان هموطنم
چو گل به زیر قدم هر کنار می میرد
گهی به جنگ و جدال و نزاع ذات البین
گهی چو شیشه به یک انفجار می میرد
هنوز غنچه نگردیده گل به بزم چمن
بسان آبله در رهگذار می میرد
به مرگ عاطفه ها ماتم است عالم را
تبسمی که نشد خنده وار می میرد
به کودتای لشکر نیرنگ، این صداقت ها
به انزوای تفکر چه زار می میرد
تعقلی که نزاید بهار استدلال
شگوفه ها به سرانگشت خار می میرد
محمد خردمند
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *