میان سینه ی خورشید، آستان دارد
تمام گیتی به اندیشه ی تو قد ندهد
که فکر باز، به هر گوشه اش جهان دارد
اگر به چشم بصیرت به برگ هم بینی
میان سینه ی سربسته کهکشان دارد
خدا که مالک دلهای عشق پرور ماست
مکان به جای نگیرد به دل مکان دارد
محبت است که آتش زند به خرمن غم
نسیم عشق اثر در نهاد جان دارد
نگاه تند اجل هم اسیر نتوان کرد
دلی که جای قدم سقف آسمان دارد
محمد خردمند