گر نباشی خدا نخواسته هم ، کس در این سینه ام نمی گنجد
تا که عشق تو در دلم دارم ، اثر درد و غم نمی گنجد
و در این خانه غریبانه ، هرکسی جایی خویش را دارد ،
در حریم خدای عشق هرگز ، جلوه های صنم نمی گنجد
شوق های مجاز هم گاهی ، منتهی می شود به حضرت عشق
گاهگاهی مگر همین احساس ، در نهاد تنم نمی گنجد
بی تو این زندگی چنان سنگین ، کوهی در شانه های یک عاشق
درد های نبودنت بر من ، در گمان قلم نمی گنجد
واژه ای نیست آنچنان جذاب ، حرف های تو منعکس بکند
که به فکرم شکوه احساست، به خیالات هم نمی گنجد
عشق ها یک پدیده ی خاصند ، عشق ها جلوگاه احساسند
درک این در تعقل هرکس ، از وجود و عدم نمی گنجد
محمد خردمند