هر روز دگر با تو شود بهتر از امروز
لبخند بزن تازه بکن دشت دلم را
از نازکی و قهر و غضب بگذر از امروز
تنها بغلم خانه ی امن است که هرگز
بیرون نشوی کوچه و بام و در از امروز
مهرت شده در سینه قرنطین تو کجایی ؟!
تا دل بر من هست تویی دلبر از امروز
با سلطنت حسن و دو چشمان وزیرت
در مملکت قلب منی سرور از امروز
عشق است نگاه تو و ناز است ادایت
کم خنده کن آشوب شود کمتر … از امروز
محمد خردمند