خنده کن تا پسر جنگ طلب پیر شود
جنگ یک واژه ی شوم است تباهی آرد
کاش با این همه بن بست زمینگیر شود
شاخه های گل ما ترس شبیخون دارند
ترس کابوسی که بر حادثه تعبیر شود
صلح، خیر است اگر دشمن ما بگذارد
میهنم مثل بهشت است که تعمیر شود
برگه های که به خون من و تو رنگینست
هر که از خوانش هر صفحهٔ دلگیر شود
باز هم دوست، برادر، دو صمیمی باشیم
کی دل از دیدن محبوب دلت سیر شود ؟!
چه قشنگ است که در یک صف مستحکم حق
نعره ی دوستی مان نعره ی تکبیر شود
محمد خردمند