‍ هرجاكه من نظاره كنم بود مي شوي

‍ هرجاكه من نظاره كنم بود مي شوي
تو کیستی برای چه موجود میشوی؟
مثل که خواب باشم و از جا تکان خورم
گفت و شنود کرده و مفقود میشوی
گر سَير هم روم تو هم آنجا شوي پديد
گه سبزه ميشوي و گهي رود ميشوي
سیگار وار می کشی ام ؛ سوختي مدام-
ای دل! چقدر شعله ور و دود می شوی
پيغمبري ازعشقم و گلزار ميشوم
هر چند بار بارچو نمرود مي شوي
من نقطه ی که در وسط دایره ی عشق
پيچيده، دور من خط مسدود می شوی
ای عشق ای مصیبت شیرین روز گار
گر چند ناپديدي و مشهود مي شوي
شهلا دانشور
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *