مهوش ترين شكوه شباباست حسن من
در شهر شیخ رفتن من را حرام خواند
انگار مست مستِ شراباست حسن من
الهامِ عاشقانهي اشعار دلكشم
وحياست، مكتباست، كتاباست حسن من
عكسم كه زد به حوض نقاشي پديد شد
تصوير ماه و بركهي آباست حسن من
علم نجوم جام شد از كشف صورتم
فُرمول لاجوابِ حساباست حسن من
نامريي ام كه هيچ به وصلات نمی رسم
دنبال من نباش سراباست حسن من
شهلا دانشور