جهان کجا به کسی نان به رايگان بدهد

جهان کجا به کسی نان به رايگان بدهد
چنان که سگ به غریبی، دم تکان بدهد
کجاستی که ببینی به زخم هاي دلم
كجاستي كه مرا شانه ات امان بدهد
کجاست دست پر از مهر تو که در دل شب
زمين سوخته را لمس آسمان بدهد
نشسته ایم سر سفره‌ی غزل امشب
خدا کند که به دل مرده غزل جان بدهد
قضا اگر که مرا قدرت زبان بدهد
اگر زبان غزل را چنان توان بدهد
رفو کنم به دو خط شعر پاره های تنت
زمانه کاش بمن اندکی زمان بدهد
حفاظت دره و خاک وطن دوش خودت!
امان كه دست ترا دست ظالمان بدهند
شهلا دانشور
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *