اين غزل افتاده اما لاي مويت بيشتر
از الفباي كتاب (مو پريشانت) رديف-
گِردكردم (ر) و يك حرف رَوي را با زبر
در غروب موی بورم دیگران پرسه زنان
این دل اما میزند در جنگل موی تو پر
در خيابان در اتاق و بسترت باشد که چه؟
آدم ديوانه ميپالد شبيه اش يك نفر.
دل كه افتادست در قوسَينِ گونه بند بند
در حصار خندههاي گاه گاهی بي پدر
ساده عاشق را نمودی واژه چین و شاعرت
بردهای موهای خود را اين ور و آن ور اگر
کمرهی مخفیست پشت عینک دودی تو
ميخ كوبم ميكند در چار چوكات نظر
دست رد در سینه دارد ساحل آرامشم
گم گُمم گم در ميان موج موي يك نفر
شهلا دانشور