تو باش تا به زمین نقش آسمان آرم
بمان تو برکه، دهم ماه را در آغوشت
لباس نور از انوار کهکشان آرم
به چار سمت، گلِ سوسن و گل سنجد
به چار سمتِ تو شادي به ارمغان آرم
تو خواب و من به تماشا، دو پلك عاشق را
كه تا رسد به سحر شام، نردبان آرم
تو آفتاب و در این گستره زمینم که
بدون تو نفسی بر نمی توان آرم
بيا خيال من از خواب هاي من بيرون
که فیالبداهه غزل از دل و دهان آرم
شهلا دانشور