می‌رسی عاشقانه می‌خندم، زیر رنگین کمانِ بعداز ظهر

می‌رسی عاشقانه می‌خندم، زیر رنگین کمانِ بعداز ظهر
حرف‌های مرا بیا بشنو، عصرها از زبانِ بعداز ظهر
می‌رسی لیک در خیالاتم، هر چه زیباست نقش روی تو هست
در نفس‌های صبح سبزه و گل، در حسِ پرنیان بعد از ظهر
کاش دریای بیکران باشی، آبی و آب توامان باشی
تا به شوق تو بال بگشایم، بال در آسمان بعداز ظهر
شب دهان باز کرده تا خورشید، روز می‌زاید آفتاب امید
مثل آنکه تو رفتی و جاماند، خاطراتِ زمان بعد از ظهر
هیچ چیزی به مثل سابق نیست، صبح لبخند و ظهر آتش عشق
در غروبی که دفن خواهد شد، دفتر نغمه‌خوان بعداز ظهر
كاش ميشد تو نيمه شب باشي عصر‌ها من پر از نياز خودت
بگذرم از ميان نيمه شب‌ات، بگذري از ميان بعد‌از ظهر
شهلا دانشور
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *