با یک دنیا ساز و سرود

با یک دنیا ساز و سرود
به شوقِ روی تو چشمم در آب می رقصد
میان سینه دل از اضطراب می رقصد
چو می رسد نفس گرم بر تنِ سردم
مثال آتشِ یک انقلاب می رقصد
چکیده قطره ای از ساغرِ لبت بر لب
که مثل برکه به روی سراب می رقصد
به دست باد سپرده مرا خیال ِ رخ ات
که باغ باغ ز بویِ گلاب می رقصد
بریز مستیِ خود را به جام آغوشم
چو تاک مست که غرقِ شراب می رقصد
… و بعد ازاین همه ،دیوانه ات درونِ سکوت
غزل غزل همه شب یک کتاب می رقصد
شگوفه باختری
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *