یادآن لبخند شاعرمی کند آخر مرا
می روم در کافه ای با یادِ شیرین صحبتی
قهوه ای بی قند شاعر می کند آخر مرا
آن نگاه مهربان و خنده های کنج لب
برلبت سوگند, شاعر می کند آخر مرا
دور دوری از من اما در قفس کردی مرا
بند تو هر چند شاعر می کند آخر مرا
می نوازد لحظه ها را “شعر” وقتی با تو ام
با تو این پیوند شاعر می کند آخر مرا
دوری ات چون آتش است و روی این آتش دلم
دود این اسپند شاعر می کند آخر مرا
شگوفه باختری