به زیری چتر بارانی که می آیی تو در خوابم
به دستت یک بغل شعر و ترانه، گل وٓ بسیار از
جدایی ها پشیمانی که می آیی تو در خوابم
زنی آنجا شبیهِ من ، دو چشمش خسته و گریان
تو چون یوسف به زندانی که می آیی تو در خوابم
صدایِ هق هقِ بغضت شکسته خواب در چشمم
چرا اینقدر ویرانی که میآیی تو در خوابم
دو باره چشم بر بستم صدایت بود یا شاید ...
میان این خیابانی که می آیی تو در خوابم
تو دوری می کنی از من تو را من دوست می دارم
همیشه در دل و جانی که می آیی تو در خوابم
شبیهِ خاطره زیبا، تو رویایی به چشمانم
مگر در دیده پنهانی ؟ که می آیی تو در خواب
شگوفه باختری