آواره تر به عشق تو جز ما کسی نبود
من مست مست می شوم از بوسه های شب
در خلوتی که, محو تماشا کسی نبود
چون باد ها رها شده در دور های دور
در اوج یک خیال که پیدا کسی نبود
تو آب می شوی به برم, من چو ماه تو
دانم! زلال تر ز تو “دریا” کسی نبود
تا می رسی به خاک تنم زنده می شوم
باور بکن که جز تو مسیحا کسی نبود
هر لحظه نور تو که مرا بوسه می زند
جز من گلی به باغ شگوفا کسی نبود
شگوفه باختری