کبوترم, ز تو من آب و دانه می خواهم
بیا سراغِ مرا از دلت بگیر و ببین
ببین که در دلِ یک سنگ لانه می خواهم
بگو سخن به من از این همه جدایی ها
برای خاطرِ این دل بهانه می خواهم
به شاخه شاخه خیالِ تو ساختم لانه
که من ز خانه ی عشقت نشانه می خواهم
به خاطراتِ تو من گریه یا که خنده کنم؟
کنون که دل خوشیِ کودکانه می خواهم
شگوفه باختری