سرد است گرم کن دل یخ بسته ی مرا

سرد است گرم کن دل یخ بسته ی مرا
با شعر با ترانه تنِ خسته ی مرا
آهسته لمس کن تو مرا با نگاهِ عشق
دستی بکش تو گیسوی پیوسته ی مرا
از بند عقل فکر خودت را رها بکن
بندیِ شب مکن دل وارسته ی مرا
بازآ غزل سرای تو پیوند تو و من
از هم نپاش خاطرِ بشکسته ی مرا
بر گرد تا که سبز شوم در کنار تو
از من مگیر عزّتِ شایسته ی مرا
شگوفه باختری
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *