من به گفتار خوشت ای یار عادت کرده ام

من به گفتار خوشت ای یار عادت کرده ام
لحظه ی از خود بگو دلدار عادت کرده ام
گه نسیمی و تو زلفم را نوازش می کنی
گاهی طوفان می شوی یکبار، عادت کرده ام
مى گريزى از من و اما به تو من همچنان
مثل معتادى كه با سيگار، عادت كرده ام
باز عشقت را برايم در غزل پنهان بخوان
من به اين ابهام در اشعار عادت كرده ام
می گریزد مثل موجی تا به ساحل می رسد
من به این نادیدن و دیدار عادت کرده ام
شگوفه باختری
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *