گشتم ولی نبود به دنیا شبیه تو
در دفتر و کتاب همه سرکشیده ام
هرگز نبود جمله ی شیوا شبیه تو
ساحل شدم که باز ببینم تو را ز دور
نه موج چون تو بود نه دریا شبیه تو
دنبال ردِ پای تو رفتم به کوچهها
دیدم که نیست سایه ای اما شبیه تو
چشمان من به آینه زُل می زند که باز
پیدا شود مگر کسی آنجا شبیه تو
کم کم به حرف های تو من فکر می کنم
گفتی که نیست در همه دنیا شبیه تو
شگوفه باختری