مثل دو قمری در قفس، هم راز رقصیدیم
دنیای ما، ویران تر از دنیای آدم بود
با هفت پشت عشق، عالم باز رقصیدیم
مثل ستاره، مثل شب، خاموش در صحرا
در وادی چشم تو بی آواز رقصیدیم
بیگانه تر از خویش، سرگردان تر از دریا
ب یآرزو در صبح چش مانداز رقصیدیم
زانو به زانو آیه م یخواندیم از مهتاب
دیشب که با چشم شقایق ساز رقصیدیم
از عشق می گفتیم ما، از عشق م یخواندیم
این گونه هستی را پُر از پرواز رقصیدیم