کابل

کابل
تکرار میشوی به خبر شهر خسته ام
در حادثه به کوی و گذر شهرخسته ام
تن ها به جاده های تو تنها فتاده اند
سرخ است دامنت ز خطر شهر خسته ام
تشریح خودستایی وخودکامگی تویی
هم در عمل و هم به نظر شهر خسته ام
مهراب شاه کو که بسازد ز سر ترا
آوردگاه سبز ظفر شهر خسته ام
سیندخت کوکه چاره گر حمله ها شود
ای در خطر بدون سپر شهر خسته ام
رودابه با تمامت یک عشق بایدت
تا خنده گل دهد همه در شهر خسته ام
سیمرغ را بخوان که دگر زال بایدت
آن پهلوان بسته کمر شهر خسته ام

حمیرا نکهت دستگیرزاده

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *