نوروز

نوروز
نوروز بی بهار نیاید
ورآیدم به کار نیاید
زین شیوه های خسته و خالی
آسایشی به بار نیاید
شیوا ترین ترانه ی تقوا
هموزن آبشار نیاید
سنگینی سپاه زمستان
بر شاخه غیر بار نیاید
دررقص سبز شاخه و باران
از ریشه ها قرار نیاید
در بیشه های رویش فردا
خورشیدا گر سوار نیاید؛
نو روز و روزگار نوی را
واژه چراغدار نیاید.
در کشتزار فاجعه و درد
یک دست پر نثار نیاید
نو روز بر زمین خجسته،
جز فتنه بی شمار نیاید
من خسته از دوام زمستان
افسانه ات به کار نیاید
دود است در اجاق امیدم
زین هیمه ها شرار نیاید
دست ترا حنای امیدی
از خون لاله زار نیاید
فریاد شو که خیل خموشان
آواز را حصار نیاید
پرواز را به بال صدا بند
نو روز بی بهار نیاید
حمیرا نکهت دستگیرزاده
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *