بیاور ساقی آن جام صفا را

بیاور ساقی آن جام صفا را
دمی از ما رهایی بخش ما را
خدا را گر توانی کرد کاری
بکن کاری بکن کاری خدا را
چو چشم خویشتن سرمست
گردان دل و عقل و روان و دیده‌ها را
جهان پر قلب و پر قلاب کرده
بیا بر قلب‌ها زن کیمیا را
توانی ساختن از ما شمایی
اگر میلی بود ما و شما را
گدا سلطان شود گر زان که روزی
نشاند بر سریر خود گدا را
نگار اول پر از نقش و نگار است
ببر نقش و نگار از دل نگارا
بیا از نقش گیتی پاک گردان
میان آینه گیتی‌نما را
چو از نقش جهانش پاک کردی
به نقش روی خود رویش بیارا
برابر آسمان دل چو خورشید
ز کوکب پاک کن لوح سما را
بیا بر مغربی انداز تابی
به نام مهر گردان این سها را
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *