لعل لبت ز بادهٔ گلفام خوشتر است
نظارهٔ رخ تو به اصرار خوب تر
بوسیدن لب تو به ابرام خوشتر است
گر خال تواست دانهٔ مرغان نیکبخت
از صحن بوستان شکن دام خوشتر است
من کافر محبتم اما به راستی
کفر محبت تو ز اسلام خوشتر است
ناموس ما به باد فنا رفت و خوش دلیم
زیرا که ننگ عشق تو از نام خوشتر است
اکنون که نامرادی ما عین کام تو است
گر خو کنیم با دل ناکام خوشتر است
خود را به آتش غم روی تو سوختیم
چون روزگار سوخته از خام خوشتر است
ما خوشدلیم با تو به هر شام و هر سحر
کان روی و مو زهر سحر و شام خوشتر است
بهر شرابخوارهٔ بستان معرفت
چشمت هزارباره ز بادام خوشتر است
الحق فروغی از پی اسباب خوش دلی
از هر چه هست وصل دلارام خوشتر است