ای روی تو چشمهٔ خور چشم

ای روی تو چشمهٔ خور چشم
ابروی تو طاق اخضر چشم
بالای بلند و چشم مستت
شمشاد روان و عبهر چشم
لعل تو شراب مجلس روح
روی تو چراغ منظر چشم
خاک قدم تو سرمهٔ حور
لعل لبت آب کوثر چشم
پیکان غم تو ناوک دل
نوک مژهٔ تو نشتر چشم
از غایت مهر گشته حیران
در پیکر تو دو پیکر چشم
لعل تو بهای جوهر جان
دندان تو عقد گوهر چشم
ابروت هلال ماه خوبی
رخسار تو مهر انور چشم
در ورطهٔ خون فتاده ما را
دور از رخ تو شناور چشم
از شوق خط تو این مقله
در آب فکند دفتر چشم
تا بی تو بروی ما چه آید
زین مردمک بد اختر چشم
دریا شودم ز اشک خونین
هر لحظه سواد کشور چشم
از چشم شد آب روی خواجو
بر باد که خاک بر سر چشم
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *