گل به بوی غالیه سنبل به بار آرد همی
نیست سنبل کان خط مشکین آن ترک منست
دیده چون آنرا ببیند سنبل انگارد همی
عذر جانست آن رخ و آن غمزگان آزار دل
آن رخان چو عذر خواهد این دل آزارد همی
باغبانند آن دو زلفش ، باغ دو رخسار او
آنک آنک باغبان در باغ گل کارد همی