بی ذکر تو مباد زبان در دهان ما
از سکه سعادت توفیق فیض تست
رایج بهر معامله نقد روان ما
آید ز ما همیشه خطا از تو مغفرت
آنست مقتضای تو اینست شان ما
بر حال ما ز غیر تو لطفی نمی رسد
غیر تو نیست واقف راز نهان ما
در راهت از بلا نهراسیم زانکه هست
سنگ بلای تو محک امتحان ما
تا چند تن دهیم بزجر هوای نفس
رحمی که گشت طعمه سگ استخوان ما
نگذاشت درد عشق فضولی ز ما نشان
اینست در ره طلب او نشان ما