بی اعتباریم جهت اعتبار تست
از ذکر من چرا مه من عار می کنی
اظهار خاکساری من افتخار تست
حسن تو گشته شهره عالم ز عشق من
تا هست لوح هستیم آیینه دار تست
بر اشکباری مژه ام خنده می کنی
گویا گلی تو وین مژه ابر بهار تست
دل را درون سینه اگر جا دهم رواست
دردی که در دلست مرا یادگار تست
عمریست گم شدست دل مبتلا ز من
گویا اسیر سلسله مشک بار تست
جانا مکن ز حال فضولی نظر دریغ
کان هم ز عاشقان سیه روزگار تست