تا دیده با رخ تو مقابل نمی شود

تا دیده با رخ تو مقابل نمی شود
کام دل از جمال تتو حاصل نمی شود
هر دل بجعد سلسله مویی قرار یافت
دیوانه ی منست که عاقل نمی شود
دست تهی اگر همه تعویذ دوستیست
در گردن مراد حمایل نمی شود
غافل مشو ز حال اسیری که یکنفس
از جلوه ی خیال تو غافل نمی شود
دل شد اسیر جلوه ی مردم فریب تو
کارش بسحر جادوی بابل نمی شود
خون قتیل عشق فغانی به هیچ رو
فردا وبال دامن قاتل نمی شود
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *