خیال عشق

خیال عشق
خیال عشق تو از سر به در نمی‌آید
ز من علاج به جز ترک سر نمی‌آید
الهی آنکه نبودی نهال قد بتان
که جز جفا ثمر از این شجر نمی‌آید
وفا و مهر ز خوبان طمع مکن ز آنروی
که بوی مهر ز جنس بشر نمی‌آید
برفت دل پی تفتیش کار یار و رقیب
دمی بایست که دل بی‌خبر نمی‌آید
چه حیله کرد زلیخا به کار یوسف مصر
که این پسر به سراغ پدر نمی‌آید
تو عدل و داد ز نسل قجر مدار امید
که از نژاد ستم دادگر نمی‌آید
سروش گفت چو عارف سخنور استادی
نیامده است به دوران دگر نمی‌آید
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *