گیرم که همه عیب و هجایم گویند

گیرم که همه عیب و هجایـم گوینــد
از من چــه زدود
گـــیرم که همـــه راه ثنایــــم پوینـــد
بر من چــه فزود
آن شاخ شکوفه در چمن می خندد
بی منــت کــس
گلــــهای بهار از زمـــین می رویـــند
بی گفت و شنود
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *