آتش بسوزدی چمن و گلزار ما
تا کی خزان باشدی فصل بهار ما
در خاک و خون فتاده دل بیقرار ما
سمبول بخت بَد شده است روزگار ما
یک آشنا نشد که شود غمگسار ما
****
خوبان به ناز و نعمت و ما دل شکسته ایم
از رنجِ هستی و فلکش سخت خسته ایم
بر پاس ِ دوستی و وفا عهد بسته ایم
شبنم صفت به برگ گل ِ ما نشسته ایم
تبخال کرده است لبِ چون شرار ما
****
ابر بهار و نم نم باران کجا شدی؟
عطر و نسیم ِ بوی بهاران کجا شدی؟
صوت هزار و بلبل نالان کجا شدی؟
دستم بگیر بخرد دوران کجا شدی؟
خشک است هوای میهن و جهل هم قطار ما
****
از لاله ی دَمن بُودَم داغ بیشتر
ای آسمان تو سبز کن این راغ بیشتر
با عاشقان رویم سوی باغ بیشتر
این طالعم سیاه شده از زاغ بیشتر
بگشای ای فلک گره ای اعتبار ما
****
از باده ای تو مست شده ساغر و سبو
دارم امید بی حد و بسیار آرزو
روز ِشود که هر دو شویم باز رو برو
تا قصه های هجر کنم بر تو مو به مو
وصل تو میبرد همه رنج خمار ما
****
محمود را ز قسمت هستی است چشم تر
نخل امید کی شودی تازه بار ور
روز شبم غذاست فقط لخته ای جگر
انگشت ناملائمتی سوی من مبر
بوی شهیدِ عشق دهد لاله زار ما
پنجشنبه 22 حمل 1392 هجری خورشیدی
که برابر میشود به 11 اپریل 2013 میلادی
سرودم
احمد محمود امپراطور