ادب اظهار معنی شد نمودم من جسارتها
بخود کردم جنون تا بشکنم بند و حصارتها
زدم بال فراتر تا شوم دور از نظارتها
ز چشم بی نگه بودم خراب آباد غارتها
بحیرانی مژه برداشتم کردم عمارتها
****
نگاهم صد قیامت بست در شور و نوای دل
بداغ هر دو عالم میطپد بانگ درای دل
فراقش آتش جانکا و من صبر آزمای دل
سواد نامه هم کم نیست در منعِ صفای دل
غبار معنیء الفت مباشید از عبارتها
****
به آبادی دل ما کوش تا عالم شود ممنون
کتاب عشق ما دارد بخود صد دفتر و مضمون
کف خاک محبت پیشگان است جوهر گردون
به ذوق کعبه مگذر از طواف کلبه ای مجنون
ز دل هر جا سویدا جوش زد دارد زیارتها
****
اگر تار سخن میداشت فریاد سرشک من
که دل صد عقده ها دارد ز بیداد سرشک من
فراق بحد تو کرد امداد سرشک من
هجوم داغ عشقت کرد ایجاد سرشک من
عرق ریزیست هر جا جمع میگردد حرارتها
****
جهان و عالم هستی خوشی و ماتمی دارد
خرابات فقیران از قناعت مرهمی دارد
دل آزاده ای ما هم بخود زیر و بمی دارد
شکست برگ گل هم از تبسم عالمی دارد
خم آورد ابروی ناز تو از بار اشارتها
****
زبان معنی ات شیرینی شهد و شکر دارد
خوشا بر عاشقی کز حال معشوقش خبر دارد
که ما یک ذره ایم و بهر ما لطف نظر دارد
بخاک خود تیمم ساحل امنی دگر دارد
مشو چون زاهدان طوفانی آبِ طهارتها
****
ز جام عشق باید معنی احوال پیمودن
به اوج اعتباراتِ دل محمود افزودن
تو محو الفت من باش و من مشتاقِ تو بودن
به حسن خلق بیدل تا توان در جنت آسودن
چه لازم در دل دوزخ نشستن از شرارتها
****
هفدهم قوس هزار سه صد نود یک هجری خورشیدی
سرودم
احمد محمود امپراطور
مخمس اول احمد محمود امپراطور بر غزل حضرت ابوالمعانی بیدل رح
اطلاعیه برای شاعران و نویسندگان
پایگاه اینترنتی شعرستان از همکاری همه شاعران و نویسندگان آماتور و حرفه ای از سراسر جهان استقبال میکند و مشارکت فعال آنها را خیر مقدم میگوید. شما میتوانید اشعار، مطالب معلوماتی و مقالات خویش را از طریق ایمیل و یا فرم تماس ارسال نماید. مطالب ارسالی در اولین فرصت مناسب منتشر خواهند شد