گویید پخته کی شود این بختِ خام ما
زخم که خورده ایم ز عشق تو در جگر
بعد از وفات خاک کند التیام ما
با مرگ کی بمیردی نام نیکو ز کس
تا عالم است نام و نشان و دوام ما
افسرده گشت مجلسیان از گذار و سوز
مسطر کشیده ناله و آه در کلام ما
بودیم خاک راه چو دگر رهروان دهر
طوفان عشق کرد بلند این مقام ما
شد سالها به کلبه ای احزان فتاده ایم
یوسف کجاست تازه نماید مُشام ما
آنکه اسیر دل شود از دل کجا رود
بی دانه اوفتاده همین دل به دام ما
ما از صبوح ِ آدمیت مست باده ایم
ساقی ببین لذت و عیش مدام ما
ذکر تو احتیاج به کام و زبان نیست
در هر نفس گواهست درود و سلام ما
شب رفت و شمع سوخت و پروانه خاک شد
چیزی که ماند حرف دلی ناتمام ما
محمود اینچنین به درت دارد آرزو
یارب خطا می نرود فکر و گام ما
شنبه 08 سرطان 1392 هجری خورشیدی
که برابر میشود به 29 جون 2013 میلادی
سرودم
احمد محمود امپراطور