ایکاش شبِ ما سحری داشته باشد

ایکاش شبِ ما سحری داشته باشد
یا قلب ستمدیده پری داشته باشد
یکعمر سرم در سر زانوی فراق است
از سجده نشد پی سپری داشته باشد
شرمنده ای اقبال و سیه بختی خویشم
تاکی چو گدا در بدری داشته باشد
رسوا شدم و شهرت من رفت بهر جا
آن شوخ مگر گوش کری داشته باشد
مجنون شدگان در طلب لیلی مقصد
باید که چو شیران جگری داشته باشد
محتاج نگردد بجهان صاحبِ عزت
در کیسه اگر مشتِ زری داشته باشد
کم می نشود حسن نکویان به تماشا
گر سوی غربیان نظری داشته باشد
بر پادشهی میرسد از دیده ای یعقوب
هرکس که چو یوسف پدری داشته باشد
از حادثه ای هجر تو محمود غمین است
آخر چقدر چشمِ تری داشته باشد

دوشنبه دوم سرطان ۱۳۹۳ هجری آفتابی
که برابر میشود به ۲۳ جون ۲۰۱۴ میلادی
سرودم
احمد محمود امپراطور
افغانستان
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *