چون لاله بین سبزه محیا ببینمت
بار دگر شوم به تقاضای وصل تو
مجنون عشق گردم و لیلا ببینمت
قلبم به درد آمده از دوریی رخت
بر گرد تا که باز سرا پا ببینمت
آگاهم از محبت دیرینه ای دلت
شب ها به خواب و عالم رویأ ببینمت
جان را نثار اگر نکنم شرط عشق نیست
شامِ اگر به گوشه ای تنها ببینمت
شعر و ادب ز لعل تو دارد هوای ناز
باشد نصیب تا سخن آرا ببینمت
دنیا شود بهشت و،تو چون حور این زمین
آندم که مست مطرب و مینا ببینمت
هرجا روم به دیده نمایانی جان من
در خانه ای دل استی و پیدا ببینمت
یک آرزوی بیش ندارم از این جهان
پهلوی خود کناره ای دریا ببینمت
محمود را کشیده یی در دام عشق خود
از این عمل به رتبه ای مولا ببینمت
جمعه ۰۶ / سرطان ۱۳۹۳ هجری آفتابی
که برابر میشود به ۲۷ / جون ۲۰۱۴ میلادی
سرودم
احمد محمود امپراطور
افغانستان