امروز میهن ما دارد هوای خسته
با رنج و انتظاری صبر آزمای خسته
شوق طپیدن دل موج حباب بشکست
گوهر درید جامه آمد صدای خسته
دشتی ز لاله خون شد بعد از فراق وصلش
اینجا عروس گیتی دارد حنای خسته
با آسمان چه نسبت گرد فتاده ای من
جز اینکه باد خیز از باد پای خسته
دود سپند معنی آرامش دماغ است
اینگونه سوختن ها شد دلگشای خسته
هر جا سخن طرازیست در مجلس ادیبان
اینجا نوای عشق و باشد ندای خسته
مژگان بهم رسان و شکر حضور دل کن
این مستجاب دارد باشد دعای خسته
حرف که از دل آید بر دل نشیند آخر
کی جاهلان پسندد آه و ثنای خسته
رنج جهان کشیدن کار هوس نباشد
با درد آشنا شو، نا آشنای خسته
محمود اعتباری در این جهان نباشد
چهل سال جمع دو شد زهستی فنای خسته
چهارشنبه 25 سنبله 1394 هجری خورشیدی
که برابر میشود به 16 سپتامبر 2015 میلادی
سرودم
احمد محمود امپراطور
کابل/افغانستان