خفته ای بیدار را بیدار کردن مشکل است
زاهد بادفره و هم شیخ خیرات خور را
صوفی و بوزینه را نجار کردن مشکل است
پرتو خورشید را جاهل توان تاریک کرد
روشناییء خِرد را تار کردن مشکل است
باطلاق و ریگزاران را گلستان میتوان
پاده خواب گاو را گلزار کردن مشکل است
گرگ را اهلی توان کردن به زنجیر و مرس
گوسفند پیر را کفتار کردن مشکل است
آدمیی کور و، کر استاد خواهد شد ولی
گوش خر یاسین را تکرار کردن مشکل است
همنشین تاثیر دارد در بد و نیک جهان
قحبه از کار شنیع بیزار کردن مشکل است
دزد را مانع تان گشتن به قفل و امنیت
راهی موش خانه را دیوار کردن مشکل است
سگ به آن درند گی داند خود و بیگانه را
دوستی با مردمی خونخوار کردن مشکل است
کوه را با آن بلندی میتوان از جای کند
همت پست فطرتان کهسار کردن مشکل است
امپراطور میزند حرف و سخن مردانه وار
زور گویی را به او اجبار کردن مشکل است
دوشنبه 30 دلو 1391 هجری خورشیدی
که برابر می شود به 18 فبروی 2013 میلادی
سرودم
احمد محمود امپراطور