دوری آداب عشق جانانست
داغ هجرانش هر کجا يابي
به دو عالم بخر که ارزانست
در جدايی صبور بايد بود
هجر دلدار مشکل آسانست
خنده دارد کدورت بسيار
فرحت دل به چشم گريانست
زلف دلدار را ز دست مده
هر کمالی به کافرستانست
به خدا می رساندت آخر
اين هنر در جمال خوبانست
تا توانی به دردمندی ساز
بهر درد تو درد درمانست
خواب امشب پريده از چشمم
يار در جای غير مهمانست
عشـقری پير گشتهٔ و هنوز
گردشت همـرۀ جـوانـانـست