یعنی که خوی و خصلت عنقا گرفته ایم
گردید تا سراچهء امید ما گرو
در کوی یأس منزل و مأوا گرفته ایم
ما را ز بس بسر غم لیلی فتاده است
مجنون شدیم و دامن صحرا گرفته ایم
در راه عشق ثابت نفسم شکسته است
عمر دوباره همچو زلیخا گرفته ایم
گمگشته بود سرخط ما گر چه عشقری
بار دگر ز یار مثنا گرفته ایم