عرض مرا بخدمت آن سيمبر کنيد

عرض مرا بخدمت آن سيمبر کنيد
گر رنجه شد طبيعت او، مختصر کنيد
امشب اميد زندگيم نيست تا سحر
فردا سر جنازه ام او را خبر کنيد
ای گلرخان ز عشق شما دربدر شدم
بهر خدا بحال تباهم نظر کنيد
از دست فاسقان نمک حسن رفته است
ای عشق پيشگان سر و کار دگر کنيد
اين گير و دار عالم فانی غنيمت است
يک چند روز ناز به اين کر و فر کنيد
با اهل اين زمانه مدارا چه لازم است
اجرای کار خويش به تير و تبر کنيد
داريد اگر ملاحظهء آبروی خويش
چون عشقری ز کوچهء خوبان گذر کنيد
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *