ز سر تا پا اداهايت قشنگ است

ز سر تا پا اداهايت قشنگ است
به چشمم جلوه هايت شوخ و شنگ است
جوان جامه زيبی چشم بد دور
به جانت جاکت فيروزه رنگ است
چنان بدخوی و تند و سرکش هستي
که رام آهويت خشم پلنگ است
ترا بی مدعا من دوست دارم
به عالم گرچه الفت رنگ رنگ است
سليپر ساختم از پردۀ چشم
به پای دلبرم افسوس تنگ است
سراغ آن در ناياب دارم
که بين بحر و در کام نهنگ است
نگشتی از رقيبان دست بردار
دلم بسيار از دستت به تنگ است
برهمن زادگان بسيار برده
تماشايم لب دريای گنگ است
بفرما هرچه خواهی می پزم يار
مگر بسيار با لذت لونگ است
همين چلتاربند سوته والا
گريبانگير مردم از قلنگ است
بدون رشوه کار اجرا نگردد
که مردم بستهٔ ملا شرنگ است
نمی خواند دگر راگی عجب خان
به روز و شب مقام او تلنگ است
مخواه از عشقری برگ و نوايي
که در دارايی دنيا ملنگ است
نبردی عشقری بو از حقيقت
سر پوچت پر از سودای بنگ است
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *