صدای خويش بالا می کنم يار
به يادت چشمه سار ديدۀ خود
روان مانند دريا می کنم يار
اگر مطلوب اشعارم نداني
برايت شرح و معنا می کنم يار
به هر قيمت که باشد خواهش تو
دل خود با تو سودا می کنم يار
ز غمهايت به شهر آورده ام تنگ
چو مجنون رو به صحرا می کنم يار
تويی از عشقری آزرده بيجا
شکايتها به هرجا می کنم يار