هر امر بر سرت که نمايد تيار باش
از سات و بات و فيشن و آرايشت گذر
عجز و نياز پيشه نما خاکسار باش
ليلی وشی اگر ز برت دل ربوده است
مجنون صفت برآ ز وطن، بی ديار باش
از آرزو و خواهش بی جا کناره شو
گر بار عشق می کشی بی کار و بار باش
بر دوری تو يار اگر شاد می شود
تا می توانی عشقری از وی کنار باش