آرزو دارم که دل آيينه ی رويت شود

آرزو دارم که دل آيينه ی رويت شود
قبله ام روی تو و محرابم ابرويت شود
قشقه از چين بناگوشت جبينم را سزد
گردنم زنار بند تار گيسويت شود
سوی مجنون کن نگاهی ای غزالان بنده ات
تا به صحرای جنون جويای آهويت شوم
طاقت دوری ندارم بعد مرگ هم از درت
از خدا خواهم مزارم بر سر کويت شود
از گره های جبينت ظاهر است ای تندخوي
عشقری آخر کباب گرمی خويت شود
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *