سیاره میگرید، میمیرد
بیا پیش خدا زانو زنیم
پوزش بخواهیم
کین بلا گسترده شد گسترده میگردد
هوا آلوده ی مرگ است
عالم مرده میگردد
من امسال عزم ایران داشتم اما
میان ما که سیم خار است
در و دروازه بسیار است
در و دروازه بان ما که بی عاراست
نه بگذارند ما را تا ببوسیم روی هم اما
هوای بوسه بفرستم
به پرسا و شکیلا
محب و تاجیک و احمد
به سنگ روی قبر حافظ و خیام
نمی ترسم از این بیماری فاجعه داری گردش ایام
فکر نو:
تکه امریکا را باز پس کردم
که بازهم پس بگردم از رهی اقبال
زبان عشق و مستی گنگ و نامعلوم
نمیگرید مرا آن سوی اقیانوس
او
با دسته گل های تر استقبال
فکر نو:
تمام کار هایم نیمه کاره
شب شعرم ز هالند
صالحه، گلچهره می آمد
سمیه آرزوی دیدن شهر دوشنبه داشت نی آمد
شنیدم دست این بیماری نحس دامن هالند را بگرفت.
فکر نو:
خدایا دوستانم را بگیر اندر کنار و ایمین از درد و بلا میدار
نگه از این وبا از کرونا میدار
شاعره رحیم جان