شکسته است خامه ام
طومار گُم کرده ام
طومار ردنامه ام
تمام جنسِ دیو و دد
کنون اسیر می برد
مرا ز کوی باوری
به کوهِ فکر های بد
ز بعد ترس این کرَت
ز آدمان بد سیرت
ایمان آورم که را
به جز یکی، یکی فقط؟!
فقط یکیست یاورم
به او ایمان بیاورم
برای او بی آفرم
ترانه های باورم!
شاعره رحیم جان