باز كردند بهم عهد ابر قدرت ها
كه نيازند بما دست دگر قدرت ها
بگذارند كه افغان بكُشد افغان را
تا شود فارغ ازين خيل و خطر قدرت ها
همگنان را بهم انداخته و سَير كنند
گاو بندند چو خود در دم خر قدرت ها
چون شود خاك وطن پاك از اين جنگ و نفاق
فارغ البال بيايند دگر قدرت ها
بين خود سيم و زر ما همه تقسيم كنند
معدن و كان همه از كوه و كمر قدرت ها
لعل و ياقوت و زمرد بكشند از دل كوه
سهم خود برده ربايند نظر قدرت ها
همه با خاطر جمع يك به يك آيند و كشند
لاجورادت همه از كوه و كمر قدرت ها
چه بلا آمده در پيش مسلمانان را
كه همه ثروت شان داده هدر قدرت ها
نفت و گاز اين همه سرمايه اسلام مبرر
بنمايد همه جاه زير و زبر قدرت ها
اى خوش اندم كه شود شرق به سرعت بيدار
مرگ خواهند بصد خون جگر قدرت ها
استاد ضيا قاريزاده